خلاصه( تلخ یا زیبا؟|?bitter or beayti)

خلاصه فیکو اینجا بخانیددد

وقتی همیشه کسایی هستن که بخوان اولین روزتو توی شهر مورد علاقت خراب کنند،
ولی از اونجایی که شانس باهات دوست قدیمی هست دستای عاشقی میان وسط که در مقابل ضعیفی و معصومیتت ازت مراقبت کنه که نکنه خراش ساده ای برداری 
دستای عاشقی که از بچگی باهات بوده ولی تو بی خبر از ۷ جهانی
دستای عاشقی که کل دنیارو برای پیدا کردنت گشته ولی موفق نبوده 
دستای عاشقی که بعد از تصادفی که موقعی که دنبالت بوده رخ میده حافضشو از دست میده
دستای عاشقی که دیگه الان عاشق نبودن عشق و نمی‌شناختند دیگه دنبال عشق نبودن فقط یک انتقام و لذت بردن ازش

 

داستان راجب دختریه که وقتی فقط و فقط ۴ سالش بوده بهترین دوستش بهش اعتراف میکنه 
پسر که از ترس زیاد به همه دروغ گفته بود که ۷ سالشه ولی اختلاف اونا ۱۰ سال بود پسر میدونست که نمیتونه باهاش باشه پس سر از اجبار انگشتر یادگاری به دخترک میده و از اونجا فرار میکنه تا اینکه..